عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ یــار

نابود کردی سقف خونه م رو خدا سقف آرزوهات رو نابود کنه ...

عطرِ حــرمِ  یــار

این باران هایے که می بارد و نمی بارد ،
همه را شاعر کرده است
باریدنش یک جور ، نباریدنش جور دیگر
حجم نداشتن هایت را به رخ ما می کشد
این جایے که بےتو ،
نه زمینش زمین است ، نه آسمانش آسمان.
مےگویم : پدرانمان سیب سرخ کدام جنت اعلایے را گاز زدند
که فرزندانشان از درک ولایت شما رانده شده اند ؟
این جغرافیای غربت را ،
بےشما نخواهیم کجا را باید مُهر کنیم ؟
" به جان عزیزتان ، بودن بی درک شما ،
عینِ ظلم است "

می فرمایی ندبه بخوان ؟
مےخوانم : اشکوا الیک
شکایت دارم برشما ؛
از تنـــهایے خودم ،
از تنـــهایے شما....

نویسندگان
پیوندها

سخت دلتنگیم دلتنگیم دلتنگِ علی ...

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

آى مردم گرچه هستم مایه ى ننگ على
تا قیامت میزنم بر سینه ام سنگ على
سخت میسوزم من از دلتنگى شهر نجف
مرگ یعنی دوری از ایوان خوشرنگ على
در خیالاتم خدا با هیبتش روی زمین
میزده از پیش و از پس زخم در جنگ على
لا فتى الا خودش لا سیف الا چشمهاش
کیست غیر حیدر کرار همسنگ على
کاش مثل قبضه ى شمشیر پر اوازه ش 
قلب من میرفت تنها در کف چنگ على
سخت دلتنگیم، دلتنگیم حتى در نجف
سخت دلتنگیم دلتنگیم، دلتنگ على 

 

سید علیرضا شجاع 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۲۰
سیـده بانــو

نظرات  (۴)

۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۸ نون والقلم

گنبد زرد علی، اى کاشى ایوان سلام
آیه هاى محکم ناطق ترین قران سلام
آینه، اى صد هزاران تکیه بر دیوار او
از عدم، از هیچ، بر تصویر بى پایان سلام
نغمه ى جامانده هاى اربعین از راه دور
بر عراق مرتضى از کشور ایران سلام
هر کسی شکل خودش میخواندت یا سیدی
حضرت دار و ندار شیعه بابا جان سلام
درد میخواهم چنانکه از فراقت دق کنم
اى دواى کل عالم، صاحب درمان سلام
جنت اعلى اگر شکل نجف باشد بگو
بر حیات مرگ، از این ساکن زندان سلام

 

پاسخ:
مولا خودش هواے دلِ نوکر هاش رو داره
هر جور شده روبراهشون میکنه
تو بی خداحافظی رفتی 
اما مولا نذاشت اینجوری بمونه 
خودش درستش کرد
خودش به داد دلم رسید.

درست مثل ۲۰ مهر پارسال 
منم زائر حرم بودم 
منم ...

۲۸ مهر ۹۹ ، ۲۱:۲۷ نون والقلم

 

هیهات اگر پیش کسى رو زده باشیم
با نام کسى غیر تو هو هو زده باشیم
هیهات اگر دل به کسى جز تو ببندیم
از درد بگوییم و به دارو زده باشیم 
وقتی وسط جنگ رجزخوان تو هستیم
باید که دم از "این تفروا" زده باشیم
خارج شده از ظلمت نفسیم الى النور 
چون شمع اگر سمت تو سو سو زده باشیم
اى کاش گریزى وسط روضه ى زلفت 
از تیغ دو چشم تو به ابرو زده باشیم
ما حاکم عرشیم اگر از سر لطفت 
یکروز به ایوان تو جارو زده باشیم 
با اسم تو مستیم به هر شکل و زبانى
چون سینه به ترکى و به اردو زده باشیم
خاکت به دهان من اگر از سر غفلت
در شهر نجف صحبت پهلو زده باشیم

 

        **********
دیده ام از کنج ایوانت عسل میریخته 
بر زبان الکنم شعر و غزل میریخته
راست گفته هر که هر چه از حریمت گفته است
از لب شهر نجف ضرب المثل میریخته
هیچ کس از تو نپرسید از صراط آسمان
ورنه از چشمان مستت راه حل میریخته
باز کردم دست خود را تا در آغوشت کشم 
خوشه خوشه از ضریح تو بغل میریخته
مثل برگان درختان در خزان بر روى هم
زیر رقص ضرب شمشیر تو یل میریخته
آن زمانى که به روی دوش احمد رفته اى 
بر زمین با دست تو لات و هبل میریخته
سخت گریانم من از روز نخست دیدنت 
در فراقت اشکم از روز ازل میریخته
سییٔاتم را مبدل کرده اى با یک نگاه
حسن اگر دیده کسى از این بدل میریخته
...
حق بده گردن نهم بر تیغ ابروی کجش 
خون عشاق خودش را مستدل میریخته

 

        *************

تصور کن به صحن قاسمش باب الکرم باشد
و ایوان طلایش کار دستان عجم باشد
بیوفتد قالى کرمان به روى چشم مرمر ها
و خرماى پذیرایى زوارش ز بم باشد
تصور کن بقیعش سایبانى دارد از کاشى
که نقش روى آن اشعار ناب محتشم باشد
بگو آینه کاران طرحى از زلفش دراندازند
در این سویش فدک آنسو درش باغ ارم باشد
اگر تشنه شدی صحن قمر مهمان عباسى
که سقاخانه ى ام البنین هم در حرم باشد
بیا رد شو تو از باب النساء از بیت الاحزانش 
تمام روز اینجا روضه اى از طشت و سم باشد
معزالمومنین نقش ورود شارع القبله ست
همان جایى که زایٔر پیش خادم محترم باشد

 

*************
آتش به در میکده ى هو زده باشد
وقتى که کسى در، به هیاهو زده باشد
ابلیس چهل مرتبه در بیت خداوند 
تکثیر شده تا که به بازو زده باشد
مردم! نشنیدید پس از هجرت خورشید
یک یاس جوان دست به پهلو زده باشد؟
سخت است سکوتى که به یک تکه طنابى 
در کوچه گره بر شرر او زده باشد
تیغ است که در راه گلو پرده دریدست 
دردی است که بر معدن دارو زده باشد
اى مرگ به دنیا که در آن مرد به گریه
پیش پسرانش به زنش رو زده باشد

پاسخ:
مژده ى باریدنش را بر بیابان داده اند 
حکم "اکملت لکم" را تا به قران داده اند

هفت تخت و نه فلک را تحت فرمان على (علیه السلام)
ذره اى از ملک او را به سلیمان داده اند

در حریم هر امامى گوشه اى زیباتر است 
در نجف زیباترین ها را به ایوان داده اند

خوش به حال آن کبوتر ها که دور گنبدش‬
‫در طواف زاده ى بنت اسد جان داده اند‬

در ضریح او شراب یکصد و ده ساله را 
خوشه ى انگور کردند و به مستان داده اند

در ازل هنگام تقسیم مقام نوکرى
بیشتر گریه کنانش را به ایران داده اند

اهل برزخ خوب میدادند میزان حیدر است
منکران مرتضى بدجور تاوان داده اند 


۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۳:۴۹ سید علیرضا

 .
افضل الاعمال در شهر تو خوشه چینى است
مستى ام در زیر ایوان نجف تضمینى است
دشمنى با دشمنانت تا قیامت تا ابد 
دوستى با دوستانت از اصول دینى است
اشهد ان ولى الله یعنى با توام
این ولایت از ازل تا آخرش تکوینى است
بس که ستار العیوبی، عالماً کل خفیه 
بنده ات شرمنده از آنچه شما میبینى است 
از تبرى دم به امید تولى میزنم
در تولى ات حدود عشق ما تمکینى است
دورم از تو اکثر الافعال من از دورى ات
بغض و آه و گریه و غمگینى و غمگینى است
من خمار آن شراب یکصد و ده ساله ام
افضل الاعمال در شهر تو خوشه چینى است 

 

دلم برات تنگه بیمعرفت 💔

أشکو الیڪ حزنی یا علی 😔 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">